کد مطلب:134013 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:211

آنجا که یک بام دو هوا دارد
چهره های ضد و نقیض و تضادهای روشن و آشكار و یا بقول معروف برای یك بام دو هوا قائل بودن از مسائلی است كه در تاریخ زندگی بسیاری از مردان سیاسی و كسانی كه خود اهل «هل و عقدها» و «زد و بندهای ریشه دار» هستند فراوان سابقه دارد، در یكجا موضوعی تحریم می گردد و جلو انجام كاری به شدت گرفته می شود ولی در جای دیگر كه مصالح اقتضا كند (البته مصالح فردی و شخصی خودشان) همان موضوع انجام شده بالامانع و بلكه لازم اعلام می گردد!!! متأسفانه این قسمت در زندگی فرزند خطاب عمر هم كم سابقه نیست نه تنها در عصر حكومت وی بلكه حتی پیش از دوران


حكومت- آنجائیكه راه را برای زمامداری و حكومت خویش و رفیقش بوبكر با دقت و مراقبت هموار می سازد- این چهره متناقض و متفاوت را می توان دیدار كرد و از آن جلمه این پیامبر بزرگورا اسلام صلی اللَّه علیه و آله در بستر مرض افتاده و در شرف ارتحال به جهان دیگر هستند، جمعی از صحابه نزد وی نشسته اند رسول خدا فرمودند برای من قلم و قطعه ی سفیدی بیاورید تا چیزی بر آن بنویسم كه پس از من گمراه نگردید».

پیدا است كه این نوشته پیغمبر چیزی جز درباره ی وصایت و زمامداری علی علیه السلام نخواهد بود و اگر این نوشته و سند كتبی صریح در دسترس امت باشد دیگر مشكل می توان با تفسیرها!!!! و توجیه ها!!! همانند آنچه كه درباره ی غدیر و فرمان خداوند در آنجا نسبت به زعامت و حكومت فرزند ابوطالب علیه السلام انجام شد- اینجا انجام داد از این نظر عمر بالافاصله به سخن پرداخت و با یك جسارت شرم آور جلو انجام این كار را گرفت و با صراحت گفت «این مرد یعنی پیغمبر (نستجیر باللَّه) هذیان میگوید كتاب خدا در میان ما است و آن ما را كافی است» [1] .

ولی همین مرد- مردی كه از وصیت رسول خدا جلو می گیرد و به بهانه اینكه «قرآن در بین ما است» از نوشتن آن منع میكند در هنگام مردن ابوبكر در كنار بستر وی نشسته در حالیكه فرزند قحافه عثمان را كنار بالین خویش می طلبد و به وی- در حضور عمر- می گوید وصیت بنویس و او هم می نویسد و در آن صریحاً عمر بعنوان خلیفه و جانشین رسمی


بوبكر تعیین می گردد [2] .

ولی شگفت آور است كه عمر یعنی همان مردی كه از نوشتن وصیت پیغمبر جلو می گیرد و می گوید «قرآن در بین ما است و آن ما را كافی است» چگونه در اینجا هیچگونه سخن نگفت و به نوشتن وصیت از جانب ابوبكر بهیچ صورت اعتراضی نكرد؟!.

نه تنها وی در اینجا اعتراضی به وصیت نوشتن فرزند قحافه ندارد بلكه با صراحت تمام پس از مرگ وی صاحبه رسول خدا را جمع می كند و می گوید بیائید به بینیم خلیفه پیغمبر!!؟ ابوبكر چه وصیتی كرده تا بر طبق آن عمل كنیم!!!.



[1] صحيحي بخاري ج 1 صفحه ي 22 چاپ هند.

[2] كامل ابن اثير جزء ثاني از جلد اول صفحه ي 163.